مصاحبه با آرتا قلعه باغی - رتبه 6 کنکور تجربی کشور
معرفی آرتا قلعه باغی
آرتا قلعه باغی هستم، اهل رشت و در مدرسهی تیزهوشان میرزا کوچک خان ناحیه اول درس خواندم.
شروع جدی برای کنکور
بخشی از متوسطهی اول من مصادف شد با کرونا و به همین خاطر مطالعهی زیادی نداشتم و بیشتر به تفریح میپرداختم. بعد از یک مدت این روند برایم خستهکننده شد، حس کردم زندگی به این شکل پوچ است و باید در زندگیم هدفی داشته باشم. درس به عنوان یک چالش و هدف خوب جلوی رویم بود، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم و به این ترتیب ادامهش دادم.
شروع مطالعه برای کنکور
درس خواندن را به صورت کلی از آذر نهم، ولی مطالعه برای کنکور را از اردیبهشت نهم به دهم شروع کردم.
تفاوت درس خواندن و کنکور
درس خواندن برای من در نهم به صورت کلی تقویت مهارتهای خود در محاسبات و مفهوم دروس بود، این کار را با مطالعهی کتابهای درسی پایه دهم انجام میدادم.
ساعت مطالعه در بازههای مختلف
در تابستان نهم به دهم، حدود 10 ساعت و در سال تحصیلی دهم حدود 5 الی 6 ساعت مطالعه داشتم. در تابستان دهم به یازدهم حدود 9 الی 10 ساعت، و در سال تحصیلی یازدهم 7 ساعت درس میخواندم. تابستان یازدهم به دوازدهم 11 الی 12 ساعت و در سال تحصیلی دوازدهم به مرور زمان ساعت مطالعهم را به 13 ساعت رساندم.
چگونگی افزایش بازدهی در سال یازدهم
از لحاظ بازدهی، 80٪ این زمان مفید بود. مدرسهی من از خانه حدود یک ساعت فاصله داشت. چون عادت به خواب بعد از ظهر ندارم، پس از رسیدن به منزل و صرف ناهار، ساعت 4 بعد از ظهر مطالعه را آغاز کرده و آن را در ساعت 10.5 الی 11 شب به اتمام میرساندم. ممکن بود در بین مطالعهم استراحتهای کوتاهی همانند ساز زدن و چک کردن فضای مجازی انجام دهم. یعنی در حقیقت مطالعهی مفید من حدود 5 ساعت میشد.
روش مطالعه و استفاده از منابع
در درس فیزیک و در هر سه سال، منبع اولم خیلی سبز، سپس نشر الگو و در آَخر نردبام بود. کتاب فیزیک جامع آیکیو را هم مطالعه کردم. در درس شیمی و در هر سه سال، اول کتاب خیلی سبز، سپس شیمی مبتکران و نردبام شیمی یازدهم و دوازدهم را خواندم. کتاب جامع شیمی آیکیو را نیز مطالعه نمودم. در درس زیست و در هر سه سال، ابتدا کتابهای خیلی سبز، سپس میکرو نقرهای گاج و در آخر زیست آی کیو را مطالعه کردم. از کتابهای جامع، کتاب آیکیوی ماز را خواندم. در درس ریاضی، و در سال دهم کمی پراکنده عمل کردم. با خیلی سبز شروع کردم که متوجه شدم خیلی با آن ارتباط نمیگیرم، به نشر الگو روی آوردم. منبع اول هر سه سالم ابتدا نشر الگو، سپس نردبام (نه به صورت خیلی کامل) و در انتها کتابهای تک پایه آیکیو بود. به شخصه با آیکیو ارتباط بیشتری گرفتم. از کتابهای جامع هم آیکیو جامع و نردبام جامع را کار کردم.
انتخاب منابع برتر برای مطالعه
زیست: اگر کسی قبلا زیست را مطالعه نکرده و الان پایه دوازدهم است، انتخاب کتاب تک پایه اصلا کار عاقلانهای برای او نیست. زیرا این کتابها حجم زیاد و سوالات تکراری دارند. بنابراین کتابهای جامع انتخاب بهتری هستند و پیشنهاد من آیکیوی جامع زیست است که از نظر من همهی بخشها را پوشش داده است.
فیزیک: اگر بخواهم فقط یک کتاب جامع معرفی کنم، آیکیو جامع فیزیک. تفاوت تعداد تست آیکیو جامع و هر سه پایه نشرالگو حدود 500 تست است. اگر کسی وقت بیشتری داشت کتابهای نشرالگو به صورت تک پایه در درس فیزیک انتخاب مفیدتری است.
شیمی: کتاب آیکیو جامع شیمی.
ریاضی: کتاب آیکیو جامع ریاضی، اگر کسی وقت بیشتری در اختیار داشت، نردبام جامع هم انتخاب خوبی است.
پیشخوانی دروس و نحوهی تست زنی
چیزی که من باید به آن معترف شوم افراط من در پیشخوانی بود. این عمل، کار خطرناکی است زیرا ممکن است به امتحانات نهایی و آزمونهای پایهی دانشآموز لطمه بزند. بنابراین اگر کسی فکر میکند با پیشخوانی مخصوصا افراطی، دچار مشکل میشود من این کار را پیشنهاد نمیکنم. ولی اگر فکر میکند توانایی کنترل آن را دارد، خوب است. از نظر نحوهی پیشخوانی، من از دبیرهای شهر خودم استفاده میکردم. در تست زنی، سعی میکردم از هر مبحث پیشخوانی شده یک منبع آن را بزنم (معمولا خیلی سبز). برای فردی که پیشخوانی میکند تسلط 60% هم کافی است. منظورم این است که اگر 30 سوال از آن مبحث را از او آزمون میگیرند، بتواند به 18 تای آن پاسخ صحیح بدهد، نه اینکه 60% درس را بفهمد.
برخورد با مباحث دشوار
ابتدا سعی میکردم بفهمم آیا در آن مبحث واقعا اشکال دارم یا صرفا یک وسواس مطالعاتی است. زیرا من در درس خواندن کمی وسواسی عمل میکردم. اگر مطمئن میشدم که در آن مبحث اشکال دارم به دنبال ریشهی آن میگشتم. ممکن بود در درک مفهوم، یا حتی در حفظ یک جدول دچار مشکل شوم؛ نوع دیگر که خیلی رایج بود، ایراد محاسباتی بود که نحوهی حل آن بسته به درس متفاوت بود. مثلا در محاسبات شیمی لازم بود کتابهای مبحثی مسئله برای افزایش سرعت و دقت خوانده شود و یا در درس فیزیک و در یک مبحث به خصوص تمرینهای آزمون محور صورت بگیرد. اشکالات ابهامی زیست هم از نظر من دو حالت دارد: شکل و مفهوم. شکل را میتوان تا حدی با مراجعه به رفرنسهای اصلی رفع کرد. توصیه میکنم کسانی که درصدهای زیر 80-75 در درس زیست را دارند سراغ رفع ابهامات مفهومی نروند. زیرا مطالب مهم دیگری وجود دارد و این ابهامات فقط وقتشان را میگیرد. در درصدهای بالا، پس از تجربهی بسیار، تو خودت تصمیم میگیری که کدام مفهوم را به عنوان یک گزارهی درست انتخاب کنی.
اضافه کردن تستهای بیشتر بر منابع
بله، همان طور که گفتم در بخشهایی که احساس اشکال میکردم سعی میکردم از بانکهای تست موجود در اینترنت برای تمرین آزمون بزنم. در بخشهایی که جنبهی حفظی داشت این کار را انجام نمی دادم و برای مباحث مفهومی و محاسباتی و در روزهای سهشنبه و چهارشنبهی قبل از آزمون، این روش را به کار میبردم.
آزمونهای مورد بررسی
تقریبا همهی آزمونها را بررسی میکردم. اما اولویتهایم: قلمچی، ماز، ماراتن (زیستاز). در تک درسها، درس فیزیک: آقای عابدینی و حاتمخانی، زیست: آقای خادم، آزمون آرمان، ریاضی: آزمون آلفا آقای کرمی، آزمون آقای حسنزاده، دکارت. توصیهی من این است که در آزمونهای ریزبینانهتر (مثلا آزمونهای تک درس) افرادی که سطح خیلی خوب به بالا دارند شرکت کنند. زیرا این آزمونها در برخی مواقع به شدت سخت هستند و دانشآموز را از درس زده میکنند.
پیشنهاد برای دانشآموزان دوازدهمی که به تازگی مطالعه را شروع کردهاند
در آزمونهای جامع پیشنهاد من به ترتیب: ماراتن (زیستاز)، ماز و سپس قلمچی است. در آزمونهای تک درس، زیست: آزمون آرمان و زیست پلاس خیلی سبز و آقای خادم، فیزیک: آقای فرزام عابدینی و حاتمخانی، شیمی: آزمون آقای مسعود جعفری، ریاضی: آزمون آلفا.
روش مطالعهی خاص برای هر درس
به احتمال زیاد درس شیمی. من در ابتدا این درس را بسیار غیر اصولی میخواندم و نتیجهی جالبی از آن نمیگرفتم. برای رفع این مشکل یک دفتر کلاسوری خریدم و پس از آن هر سوالی که اشتباه حل میکردم یا برایم جالب بود، روش حل جدیدی که در فضای مجازی برای حل یک سوال میدیدم و... در قالب نکته، بیدقتی، روش جدید و... به آن دفتر اضافه میکردم. در نهایت من دفتری داشتم که مثلا نکات شیمی دهم را برایم در 15 دقیقه خلاصه میکرد. به طوری که من روز قبل از کنکور کل شیمی را در 40 دقیقه مرور کردم. من این دفتر را در هر سه درس فیزیک، شیمی و ریاضی داشتم.
روش مطالعه برای درس زیست
در شروع کار متن کتاب درسی را صرفا به مانند یک شعر فارسی حفظ میکردم. بعد از مدتی متوجه شدم این روش خوبی نیست و در هنگام پاسخ دادن به سوالات دچار کندی شده بودم. روشم را عوض کردم. ابتدا یک ویدیو تدریس میدیدم که به ذهنم چینش میداد. سپس هر صفحه از گفتار را جمله به جمله میخواندم و مفهوم آن را به خود توضیح میدادم. بعد از خواندن جمله به جمله، دوباره به اول صفحه باز میگشتم و پاراگراف به پاراگراف آن را مطالعه میکردم. سپس کل صفحه را یک بار میخواندم و در انتها به بررسی شکل میپرداختم. این روش وقت زیادی از من میگرفت ولی ماندگاری زیادی داشت. با این حال بعد از 3 هفته متوجه میشدم برخی نکات از یاد میروند، به همین خاطر تکرار بسیار مهم است. مخصوصا در درسی مانند زیست. این الگوریتم آنقدر باید تکرار شود که در آخر تو توانایی تدریس داشته باشی. در دو ماه آخر این اتفاق برای من افتاد و من مطالب کتاب را برای خودم تدریس میکردم و از این طریق توانستم به یک طبقهبندی مناسب و صورتبندی نهایی برسم.
استراتژی مطالعه برای درس زمینشناسی
من برای این درس دبیر نداشتم. محور اصلی در زمینشناسی متن کتاب درسی است. دانشآموز لازم است تا میتواند متن کتاب درسی را مرور کند. زیرا در سوالات کنکور بسیار دیده شده که جملات مختلف کتاب را به هم مربوط میکنند. خوب است که تست هم زده شود، ولی اولویت مرور زیاد کتاب درسی است. من دو کتاب خیلی سبز و مهر و ماه را بررسی کردم. ولی به مرورشان نپرداختم. در دوماه آخر، آزمونهای فراوان و تورق سریع کمک شایانی به کسب درصد بالا در این درس میکند. خلاصه نویسی (نکات مهم) در برگه برای افرادی که به تازگی در سال دوازدهم قصد مطالعه زمینشناسی را دارند، بسیار کمک کننده است. همچنین در مباحث مفهومی مانند گسل و چینها، توصیه میکنم اگر درسنامه کتابهای کمک آموزشی کافی نبود، یک ویدیوی آموزشی مشاهده کنید.
آمادگی برای آزمونهای قلمچی
در پایه دهم، هفتهی اول بلافاصله پس از مطالعهی مبحث یک منبع را کار میکردم تا به یک تسلط نسبی برسم. در هفتهی دوم در سه روز اول هفته منبع دیگرم را میخواندم تا در حل تستها سریعتر شوم. در روزهای سهشنبه و چهارشنبه اشکالاتم را لیست میکردم و با بانکهای تست سعی میکردم آنها را رفع کنم. در روز پنجشنبه آزمون میزدم (ماز و قلمچی سال قبل) و آنها را به صورت کامل تحلیل میکردم. حتی نکات سوالهای درستم را میخواندم. روز جمعه هم بعد از آزمون قلمچی به تحلیل کامل آن میپرداختم.
در سال دوازدهم این روند فرق داشت. چون بسیاری از درسها را قبلا خوانده بودم، مطالعهی اولیهام یک هفته طول نمیکشید و در سه روز جمع میشد. شش روز بعدی را به سه قسمت تقسیم میکردم. دو روز منبع اول، دو روز منبع دوم و دو روز منبع سوم و جامع. من منابع دوم و سوم را کارکرده بودم. بنابراین به بررسی تستهای نشاندار میپرداختم. تعداد تستهای نشاندار من زیاد بود (حدود 40% تستها) و سعی میکردم همانها را در 6 روز کار کنم. در روزهای دوشنبه و سهشنبه هفتهی دوم لیست اشکالاتم را با بانک تستها رفع میکردم (معمولا بانک تست آقای کنکور). در روز چهارشنبه و پنجشنبه دیگر به رفع اشکال نمیپرداختم. سعی میکردم 6 الی 7 آزمون را بررسی کنم. روز جمعه هم که آزمون قلمچی و تحلیل آن و سپس استراحت میکردم.
مدیریت آزمون از نظر آرتا
در این مورد میخواهم به دو اصل بپردازم: اول، من یک مقداری از درس را خواندم. با این مقدار مطالعه باید بهترین درصدی که میتوانم را کسب کنم. این یعنی مدیریت آزمون. دوم، من نباید به خاطر مدیریت آزمون، از درس خواندن باز بمانم. خیلی از افراد را دیدم که با خود میگویند من این درس را خواندم و به تسلط رسیدم و الان فقط باید مدیریت سر جلسه آزمون را بیاموزم و به کارهای عجیب و غریب روی میآورند. شما هر چه به یک درس مسلط شوید، مدیریت سر آزمون بهتری خواهید داشت. زیرا سوالها را سریعتر حل میکنید و از نظر زمانی کمتر به مشکل بر میخورید.
مدیریت هر دفترچه با هم متفاوت است. مثلا در درس زیستشناسی شما باید «رها کردن» را بلد باشید. در سوالات چند موردی که نسبت به درستی یا نادرستی یک مورد شک دارید، یا چهار گزینهایهایی که بین دو گزینه گیر کردید، توصیه میکنم افراد کمتجربهتر در بررسی منابع، این سوالات را رها کنند، ولی آن افرادی که هر سه پایه را خوب خواندند برحسب تجربهی خود آن موردی را که درصد درستی بالاتری دارد، انتخاب کنند. آزمون زدن، به خصوص آزمونهای حضوری و آنلاین که رسمیت بیشتری دارند، به دلیل القای استرس واقعیتر جلسه آزمون، کمک زیادی به بحث مدیریت سر جلسه میکنند. خوب است برای تمرین، دفترچهی دوم را از خود به تنهایی آزمون بگیریم. مدیریت این دفترچه خیلی مهم است. برخی افراد از درس شیمی میگذرند تا در فیزیک درصد بالایی بگیرند که این اشتباه است. شیمی بسیار حیاتی است. از سوالات طولانی فیزیک بگذرید و تا میتوانید به درصد شیمی بیفزایید. بهتر است در دفترچهی سوم اول به سراغ زمینشناسی بروید. زیرا وقت زیادی نمیگیرد. سپس با خیال راحتتر به ریاضی برس ید. مشکلی که دفترچهی سوم دارد این است که چون آخرهای آزمون است، فرد دچار افت قند و کمآبی میشود و به عبارتی کیفیت و سرعت پاسخگویی افت میکند. از طرفی در سالهای اخیر سوالات ریاضی کمی سخت شدند و انرژی بیشتری میطلبند. بنابراین دانشآموز باید تمرین کند تا سر جلسه در درس ریاضی انرژی خود را حفظ کرده و خستگیش را کنترل نماید.
چگونه از خستگی در انتهای آزمون جلوگیری کنیم؟
دو راه وجود دارد: یکی تغذیه مناسب پیش از آزمون و به همراه داشتن آب و شیرینیجاتی از قبیل شکلات سر جلسه، البته نه در حدی که دست و پاگیر باشد. دومین مورد یک تمرین تنفسی است که من در خانه تمرین میکردم. به این صورت که خیلی آرام از طریق دهان تنفس کنیم. این تکنیکی است که در کوهنوردی هم استفاده میشود.
کاهش بیدقتی در آزمونها
من سریع خودم را سرزنش میکنم. کمی دیر به این متد رسیدم. فروردین ماه بود که تصمیم گرفتم هر بیدقتی که سر آزمونها (به خصوص جامعها) میکنم را در برگههای A6 یادداشت کنم. مثلا در سوالی رادیکال یادم رفته بود بگذارم، یادداشت میکردم. آخر آن روز، آخر هفته و آخر ماه مرور میکردم. یکی از اصلیترین کارهایی که روز قبل کنکور اردیبهشت انجام دادم مرور این یادداشتها بود که باعث شد سر جلسه کنکور هیچ بیدقتی نداشته باشم.
رسیدن به روشهای خاص در مطالعه
شخصیت من طوری است که دوست دارم از دیگران مشورت بگیرم و نظرشان را بشنوم. چه از پدر و مادرم، چه از دوستانم و چه از بزرگان کنکور. در نهایت نظر افراد را میشنیدم و در کنار نظر خودم شخصیسازی میکردم و به یک روش واحد میرسیدم.
کنترل تداخل بین آزمونها و پیشخوانی
حقیقت بچههای مدرسهی ما با امتحانات مدرسه کمی مشکل داشتند و آنها را چندان جدی نمیگرفتند. اوضاع به گونهای نبود که نخوانیم، ولی تمرکز بیشتر روی آزمون بود. با اینحال مشکل من در سال دهم تداخل این دو نبود. تداخل پیشخوانی و آزمونهای قلمچی بود. باید یکی را فدا میکردم و من آزمون را فدا کردم که از نظرم اشتباه بود. تمرکزم بیشتر روی پیشخوانیها بود و این موضوع باعث عملکرد نهچندان خوب من در آزمونهای دهم و تا آذرماه یازدهم شد. اگر به عقب باز میگشتم به خودم در پایه دهم میگفتم که این کار را انجام نده، زیرا در سال دوازدهم از این جهت کمی اذیت شدم.
مطالعه برای امتحانات نهایی
چیزی که وجود دارد این است که قضیهی نهایی با کنکور بسیار متفاوت است. در کنکور جواب آخر مهم است، در حالی که در نهایی بیشتر از جواب، چگونگی رسیدن به آن اهمیت دارد. بنابراین روش مطالعهی متفاوتی برای این دو وجود دارد. من برای نهایی از مهر دوازدهم شروع کردم. دروس عمومی فارسی، دینی، عربی، انگلیسی، هویت و تا حدودی سلامت و بهداشت را تا بهمن ماه تمام کردم. حتی برخی از درسها مانند عربی و بخشهایی از فارسی و دینی را تا بهمن دوبار خواندم. پیشنهاد من برای همهی درسهای عمومی استفاده از کتابهای فرمول بیست است. اگر کسی به آنها مسلط شود، نهاییها را خوب میگذراند. برای دروسی مثل زبان و عربی کتابهای سیرتا پیاز هم خوب هستند، با اینحال خودم فرمول بیست را ترجیح میدهم. برای دروس اختصاصی، کسی که به رتبههای تک و دو رقمی فکر میکند، استفاده از فرمول بیست را پیشنهاد نمیکنم. توصیهی من به این دوستان حل نمونه سوال است. برای درسهای عمومی هم اول خواندن کامل کتاب و سپس حل فراوان نمونه سوال.
چگونه از دست دادن نمرات در امتحانات نهایی جلوگیری کنیم؟
اگر نمونه سوال بیشتر کار میکردم، این نمرات را از دست نمیدادم. تمام کردن بودجهی امتحان کمی طول میکشید و زمان زیادی برای حل نمونه سوال باقی نمیماند. مثلا اگر به جای 5-6 نمونه سوال، 15 تا کار میکردم، اشتباهم در امتحان به صفر میرسید. زیرا آن اشتباه در نمونه سوالات پوشش داده شده بود.
پیشنهاد برای نمونه سوالات نهایی
شبه نهایی حل نکند. زیرا ایدهها تکراری و حتی آسانترند و ارزش زیادی برای وقت گذاشتن ندارند. پیشنهاد من نمونه سوالات نهایی ماز، سنجش، خیلی سبز و سوالات خود دبیرخانه دروس است. ایدهی سوالات دبیرخانه در نهایی خیلی تکرار شد. بنابراین بهتر است اول به سراغ حل این سوالات برود و سپس سوالات موسسات. (مخصوصا در دروس شیمی و فارسی)
چگونه دفترچهی دوم را به خوبی پاسخ دهیم؟
بخواهم راستش را بگویم، واقعا روش خاصی ندارد! تلاش کردم، آزمون زیاد کار کردم تا سرعتم بالا رفت. همان طور که قبلتر گفتم کتاب را خواندم، تست و آزمون زیاد زدم و در نهایت یادداشتهای بیدقتی و خلاصهم مرا بسیار کمک کرد. جوری که سر جلسهی کنکور وقتی سوالی را حل میکردم مطمئن بودم بیدقتی در حل آن نخواهم داشت. در کنار همهی اینها در برخی از دروس مثل فیزیک و شیمی روتین محاسباتی داشتم. روزانه 15 سوال از هر کدام حل میکردم و این موضوع هم سرعتم را در حل سوالات بهبود بخشید. نکتهی مهم این است که به صورت سطح به سطح جلو برویم. یعنی اول سوالات آسان کار کنیم، بعد متوسط و سپس سخت. من در روتینهایم سوالات سخت گنجانده بودم و بیشتر خود را در فشار زمانی قرار دادم. به همین خاطر سوالات فیزیک و شیمی کنکور از نظرم ساده آمدند و آنها را سریع حل کردم.
نقش والدین در مسیر کنکور
نقش والدین از کنکور شروع نمیشود. از کودکی نقشپذیری آغاز میشود و ادامه پیدا میکند. بسیار حیاتی است. دو موضوع مهم در این بخش محیط آرام خانه و مقایسه نشدن با دیگران است. زیرا این دو باعث سرخوردگی دانشآموز و حتی سوق او به سوی تقلب در آزمونها میشود. باید علاقهی دانشآموز هم در نظر گرفته شود. شاید کسی با حمایت پدر و مادر در یک رشتهی ورزشی بدرخشد ولی در کنکور نتیجهی خوبی کسب نکند. تحمیل نباید وجود داشته باشد. خوب است که اولیا این موضوع را در نظر داشته باشند که گوشی و مخصوصا تلگرام چیز زیانرسان بزرگی نیست. بلکه ابزار بسیار خوبی برای دسترسی به انواع پی دی افها و جزوات و کتابهاست. شاید با وجود کانالهای متفرقه کمی وقت بگیرد ولی فواید آن بسیار بیشتر است و فقط باید کنترل شده آن را استفاده کرد.
نقش والدین آرتا در موفقیت او
بله، پیگیر درسها و نظم من در مطالعه بود اما نه در حدی که به بازخواست و سرزنش و به عبارتی افراط ختم شود.
ارتباطات در سال کنکور
خدا رو شکر دوستان من افرادی بودند که به اهدافم احترام میگذاشتند و همواره تشویقم میکردند. اگر دوستی برای شما درگیری ذهنی و ناراحتی ایجاد کرد، یعنی یک مورد خطرناک برای مسیر شما در کنکور. هر از گاهی بعد از آزمونها و امتحانات، مثلا ماهی یکبار، با دوستان بیرون میرفتیم و بعد از وقت گذراندن با هم، با انرژی بیشتری به درسهایمان میپرداختیم. در ارتباط با خانواده و فامیل هم به همین صورت بود. آنها نیز به من انرژی میدادند و تشویقم میکردند و از این نظر هم مشکلی نداشتم.
اگر در فامیلها و آشنایانتان کسی بود که با توسعهی فردی شما مشکل داشت و انرژی خوبی از او دریافت نمیکردید، سعی کنید در سال کنکور ارتباطتان را با او کم کنید. برخی مدارس دانشآموزان را مجبور میکنند که در کلاس حضور داشته باشند، ولی مدرسهی ما خیلی همراهی کرد. حتی در ماههای پایانی به من نیمکتی داد که در خانه با آن آزمون دادن را تمرین کنم. دوستی از شهر دیگر داشتم که به خاطر سختگیری، مدرسهش را عوض کرد. شاید اگر مدرسهی من هم این کار را انجام میداد، در سال دوازدهم مدرسهم را عوض میکردم.
نظر آرتا درباره ارتباط با جنس مخالف در سال کنکور
در ارتباط با مورد آخر هم باید بگویم دور جنس مخالف را خط بکشید. چه دهم، چه یازدهم و چه دوازدهم. برای یک فرد 17-16 ساله مخصوصا در کشور ما که آموزشهای صحیحی در این باره وجود ندارد، ارتباط با جنس مخالف اشتباه است. فرد به پختگی کامل نرسیده است و لازم است آن را به آینده موکول کند. افرادی را میشناسم که درگیر این موضوع شدند و افت شدیدی داشتند.
حس خوب ارتباط با جنس مخالف
برخی از این افراد ممکن است از طرف خانواده، دوستان و آشنایان حمایت عاطفی لازم را کسب نکرده باشند و خود را تحت فشار زیادی بیابند. به همین خاطر به دنبال این حمایت در جنس مخالف میگردند. حقیقتی که وجود دارد این است که حمایت عاطفی پدر و مادر بیقید و شرط است و آنها خود را ملزم میدانند که به فرزند خود در سال کنکور کمک کنند. اما در روابط عاطفی بین جنس مخالف، هر دو انتظار حمایت عاطفی از یکدیگر را دارند که این عملا ممکن نیست. زیرا فرد کنکوری خود تحت فشار بالایی است.
فعالیتهای غیر درسی آرتا
بیشتر در پیانو و کوهنوردی. سبلان را فتح کردم. در زبان انگلیسی هم مهارت دارم.
نقش پیانو در آرامش ذهنی
صبح کنکور دقیقا قبل از رفتن به سر جلسه، یک قطعه از شوپن را زدم. سال دوازدهم اشتباهی که کردم این بود که فکر میکردم پیانو به اندازهی درس خواندن انرژی میخواهد و به همینخاطر در ماه نهایتا یکی دوبار از آن استفاده میکردم. اگر به خصوص در زمستان از آن بیشتر استفاده میکردم، بسیاری از مشکلات روانی آن دوران برایم به وجود نمیآمد.
ادامه پیانو در دوران متوسطه
حتی در سال دوازدهم هم آن را ادامه میدادم. بعضی از بچهها فکر میکنند همین که دهم شدند باید تمام تفریحات خود را قطع کنند. درست است که باید تفریحات را محدود کرد، ولی نه تا این حد! من خودم پیانو را تا پاییز دوازدهم ادامه دادم. تا اواسط پایه دوازدهم هر از گاهی فیلم و سریال کوتاه میدیدم. یعنی تفریح داشتم، ولی محدود و کنترل شده، به گونهای که ذهنم را درگیر نمیکرد. به نظرم بچهها تفریح را حذف نکنند.
تفریحات در سال کنکور
تفریحی در سال کنکور خوب است که ذهنت را درگیر نکند. این موضوع شخص به شخص متفاوت است. مثلا سریال دیدن ممکن است یک شخصی را خیلی درگیر کند ولی یک نفر دیگر را نه. من خودم کمیک میخواندم، پارک میرفتم، آهنگ گوش میدادم، از یوتیوب استفاده میکردم و کمی سریال تماشا میکردم.
درگیری با یوتیوب در سال کنکور
من خیلی وقت است که دنبالکنندهی یوتیوب هستم. چون ویدیوهای آن حداکثر 20 دقیقه است فکر کردم میتواند تفریح خوبی در سال کنکور باشد. در زمستان متوجه شدم دارم اذیت میشوم. مثلا وسط آزمون ویدیویی که دیده بودم به ذهنم میآمد. به همین خاطر آن را حذف کردم.
جایگزینی یوتیوب
واقعیتش را بگویم، آن را با آپارات جایگزین کردم. (با خنده) با این حال بعد از کنکور اردیبهشت دوباره یوتیوب تماشا میکردم. هر چه تسلط در دروس بالاتر میرود، این حالت سر امتحان کمتر پیش میآید.
مدیریت حاشیههای سال کنکور
کارنامهی اردیبهشت ماه زمانی آمد که امتحانات مهم را داده بودم و از باقی ماندهها مطمئن بودم. از این بابت در آن زمان دچار مشکل نشدم ولی در اسفندماه به خاطر بالا و پایین شدن رتبهها تنش وجود داشت. در همان زمان به دوستانی که در سطح کشور داشتم پیام دادم که قصد دارم به مدت دو ماه حرف نزنم. آنها هم با من همراهی کردند. سپس از گروههای درسی آزمونی که حاشیه داشتند به مدت دو تا سه هفته خارج شدم. همین جریان مرا بسیار آرام کرد و بعد از بازیابی، دوباره به آنها بازگشتم.
چشم و همچشمی در کنکور
در بسیاری از زمانها که میدیدم افراد دیگر بهتر از من عمل میکردند، حرص میخوردم. آن را به مانند یک رقابت ماشین بازی میدیدم که دلم میخواست از دیگری جلو بزنم. جالب بود، ولی اذیت کننده هم میشد. از یک جایی به بعد این موضوع فشار زیادی تحمیل کرد. به این نتیجه رسیدم که من یک غرور درونی دارم، این حرص آن جایی نشات میگیرد که من میترسم آن کسی نباشم که فکر میکنم. بعد از یک مدت بالا و پایین شدن رتبهها این موضوع برایم عادی شد. متوجه شدم این یک بازی است که ما صرفا از مسیر آن لذت میبریم. وقتی به این نتیجه دست یافتم، تمام این مسائل حل شد. تا جایی که جمعهی پیش از کنکور اردیبهشت در آزمون 31 فروردین رتبهی 24-23 شدم ولی به خود گفتم که این آزمون فارغ از نتیجه تمام شده و تو باید در هفتهی باقی مانده روی تورق سریعت تمرکز کنی و همین کار را انجام دادم.
تجربههای کمبود نمره یا رتبه پایین
من در آزمونها رتبههای مختلفی کسب کرده بودم. از 700 گرفته تا 2700. تجربهی درصد 13، 20 داشتم. درصد 30 تا 40 را که بارها در آزمونهای سختی که گفتم به چشم دیدم. تراز 6000 و حتی 5900 داشتم. در متوسطهی اول نمرهی 12 گرفتم. من از همان اول دروس کنکور را حفظ نبودم. صرفا یک پیوستگی در درس خواندن را رعایت کرده و برای آن تلاش کردم.
تشکر و قدردانی
اول از همه از مادرم تشکر میکنم، مادرم جز مطالب کتاب درسی، هر آنچه که باید را از کنکور میداند. خیلی زیاد زحمت کشید. سپس از پدرم تشکر میکنم که در حفظ آرامش خانه و روحیه دهی به من بسیار تلاش کرد. افراد زیادی در این راه مرا یاری کردند. آقای مهدی واحدی رتبهی 11 که من را وارد این راه کرد، شما (آقای نیما ابوالحسنی) به من بسیار کمک کردید، آقای پرهام مصطفوی و خیلی از افراد و رتبههای برتر دیگر، همچنین اساتیدی همچون آقای خادم، آقای حاتم خانی و... خلاصه از همگی ممنونم.
مشاوره و کمکها
از ابتدای دهم به صورت رسمی مشاور نداشتم ولی آقای مهدی واحدی یک سری سوالات مانند چگونه تست بزنم و... را به صورت کلی به من توضیح میدادند. این حالت تا بهمن یازدهم ادامه داشت. تا این که 6 بهمن سال یازدهم شما مشاور من شدید تا اوایل خردادماه که نهاییها شروع شدند. در 5 ماه آخر و دوران جمع بندی، آقای پرهام مصطفوی به این جمع اضافه شد و به من کمک کرد.
پایان مصاحبه
این مصاحبه به پایان رسید. امیدوارم تجربیات من بتواند برای دیگر دانشآموزان مفید باشد و مسیر موفقیتشان را هموارتر کند. از تمام کسانی که در این راه به من کمک کردند صمیمانه سپاسگزارم.